دفتر دل

منو درگیر خودت کن

منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه

تا سکوت هر شب من با هجومت روبه رو شه


بی هوا بدون مقصد سوی طوفان تو میرم


منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم

+ نوشته شده در پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:من , تو , زندگی من و تو , عکس عاشقانه تنهایی , عکس , عشق من , عاشقانه های من , عشق و عاشقی, ساعت 11:35 توسط ساناز ♥ آرش |


در پناه آغوشت !!!

آرام باش ، ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشید
و هر زمان خوابش را
میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ،
عشق است که من و تو را
نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم


هَـمیشه ...

هَـمیشه بـآید کَسـی باشد
کـــہ مــَعنی سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هایَتـــ را بفهمد
هَـمیشه بـآید کسـی باشد
تا بُغض‌هایتــ را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد
بـآید کسی باشد
کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد
کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد…
کسی بـآشد
کـــہ اگر بهانه‌گیـر شدے بفهمد
کسی بـآشد
کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے برای رفتـن و نبودن
بفهمد به توجّهش احتیآج داری
بفهمد کـــہ درد دارے
کـــہ زندگی درد دارد
بفهمد کـــہ دلت برای چیزهاے کوچکش تنگــ شده استــ
بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران تنگــ شده استــ
همیشه باید کسی باشد
همیشه....


حس زنانگی !!!

آری
من زنانگی ام را با تو شناختم
در میان نفس ها
و دست های گرمت
در آن هنگام  که در تو گم نه
با تو می آمیختم                    
دیگر من  تمام  تو بودم
و تنم  بوی تو را می داد
نمی خواستم  بدانم  که خورشید از کدام  سمت  طلوع می کند
زیرا  تو بودی
تو که مرا                                
با حس لحظه های ناب آشنا کردی
به اوج لذت رساندی
وقتی که صدایم میزدی
با نفس هایی که پر بود از من
و حالا دیگر
من زنی نیستم در آستانه فصلی سرد
زنی هستم
در آستانه حسی تازه


فقط به خاطر تو


 به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو

+ نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:متن عاشقانه , متن های عاشقانه , شعرهای عاشقانه , عشق و عاشقی , عکس عاشقانه, ساعت 15:36 توسط ساناز ♥ آرش |


دست خودم نیست !!!

دست خودم نیست
اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای
به خدا بدان که این دست خودم نیست!
اگر میبینی
چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه
های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم
نیست!
دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می باشم.
دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ، بر
لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!
به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!
دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی

+ نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:متن عاشقانه , متن های عاشقانه , شعرهای عاشقانه , عشق و عاشقی , عکس عاشقانه , عکس های عاشقانه دوری و جدایی, ساعت 15:24 توسط ساناز ♥ آرش |


عشقم پشتم باش،فقط همین !!!

 

می خواهم همه ی دنیا باشم

در آغوش تو

می خواهم همه ی دنیایم

آغوش تو باشد

آقای من!

دنیایم را از من نگیر.

همینجور که ساده نگاه کنی

یا اخمالو

حتی در خواب

گوشه های لبهات

می خندد

نگاهت می کنم نگاهت می کنم

و مست به خواب می روم...

می شود صدایت را

همیشه در خواب من

جا بگذاری؟...



 


اون !!!

اونــی کـه واقـعـا دوسـِت داشـتـه بـاشـه ..
شـایـد اذیـتـت کـنـه..
ولـی هـیـچ وقــت عـذابـت نـمـیـده..
شـایـد چـنـد روزی هـم حـالـتـو نـپـرسـه ..
ولـی هـمـه حـواسـش پـیـشِ تــوئـه..
شـایـد بـاهـات قــهـر کـنـه ..
ولـی هـیـچ وقـت راحــت ازت دل نـمـی کـــَنــــــــــه !!


حسرت !!!

هزار نفر در حسرتِ من

و
من در حسرتِ تو
و

چقدر
همه تنهاییم


به آینده ...

به آینده بگویید نیاید ،

 حال من آینده ای که در گذشته انتظار داشتم نیست …

یک جای کار می لنگد !


همه چیز فرق کرد...

 وقتی بچه بودم عروسکم به حرفام گوش می داد ولی الان دیگه کسی  نیست...
 وقتی بچه بودم نگاه دیگران مهربون بود ولی الان اون نگاه ها رو دوست ندارم...
 وقتی بچه بودم هر چی می خواستم می گفتم ولی حالا باید روش فکر کنم...
 وقتی بچه بودم می تونستم بلند بلند گریه کنم ولی الان فقط خودم صدامو میشنوم...
 وقتی بچه بودم همه چیر کوچیک بود ولی حالا همه چیز بزرگ شده،خیلی بزرگ...
 وقتی بجه بودم همه چیز آسون بود ولی حالا خیلی سخت شده...
 وقتی بچه بودم بادبادک می رفت هوا ولی الان دیگه باد نمی ذاره...
 حالا که بزرگ شدم می گم کاش قدر اون موقع رو بیشتر میدونستم.
 ولی اشکال نداره.....
هنوز هم خیلی وقت دارم...  

 


عشق من به تو!!!

عشق من به تو
مانند رود كوهستاني است
پيوسته و پايدار
عشق من به تو
شبيه تابش ابدي خورشيد است
يا مانند دريا كه هرگز نمي آسايد
امواج قوي و نجيبش
كه از آغوش بازش پيوسته مي گذرد
عشق من به تو
مانند درختي است
كه در قلب ريشه كرده است
عشقي بي قيد و شرط
حقيقي و ابدي
و خاموش نشدني ..



مـــــــــــرد

زَمـیــن بـِـه مَـرد بــودَنـَـت نــیــآز دآرِه ،مــَـرد بــآش
مــَـردونــِـه حـَـرفـــ بــِـزَن ...

مــَـردونــِـه بــِـخـَـنــد ....

مــَـردونــِـه  عــِـشـــق بــِـوَرز .

مــَـردونــِـه گــِـریــِه کــُن ،

مــَـردونــِـه  بــِـبــَخــش ...

مـَـرد بـآش ، نـَـه فــَـقــَط بــآجـِـســمـِـت ، بــآنـِـگــآهــِـت ، بــآ اِحــســآســِـت ، بــآ آغــوشــِـت

مــَـردبـــآش وَ هــیــچـــوَقـــت نــآمــَـردی نـَـکــُـن...

مـَـخــصـوصــآ بـَـرآی کـَســی کـِـه بـِـه مـَـردونـِـگـیـت تـِـکـیـِـه کـَـردِه وَ بــآوَرِت کـَـردِه

مــــــــــَــــــــــرد بــــــــــــــآشــــــــ ـ ـ ـ . . .

 

 

 


تو...

آدم بايد يک " تو " داشته باشه ؛
که هر وقت از همه چي خسته و نا اميد بود ،
بهش بگه :
مهم اينه که تو هستي !
بي خيال دنيا ... !

 


آلیــس ڪجایے؟؟؟


آلیــس ڪجایے؟؟؟

بیـا ... اینجـا عَجیـبـ تَـریـטּ سَرزمـیـטּ בنُـیـاسـﭞ...

مِهـربانیـَﭞ را بـﮧ حِســاب احتـیـاجَـﭞ میـگــُذارنـב

عِشـقَـﭞ را پـاے سـاבگـیَـﭞ

و حـَرف هــاے صاבقـانـﮧ اﭞ را بــﮧ پـاے בیـوانگیَـﭞ!!!


بعضی ها !!!

بﻌﻀﮯ ﻫﺎ ﺭُﻭ ﺑﺎﯾَﺪ ﺍَﺯ ﺗﻮ رویات ﺑــِڪِﺸﮯ ﺑﯿﺮﻭﻥْ ﻭ

ﻣُﺤڪَﻢْ ﺑَﻐَﻠِﺶْ ڪُﻨﮯ،

ﺑَﻌﺪ ﺁﺭﻭﻡ ﺩَﺭِ ﮔﻮﺷِﺶ ﺑــِﮕﮯ :

ﺁﺧِــﮧ ﺗُﻮ ﭼــِﺮﺍ ﻭﺍﻗِﻌﮯ ﻧﯿﺴﺘﮯ ﻻﻣَّﺼَﺒـْ . . . ؟




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد